برنامه عید شهیار قنبری

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸


این شب‌ترانه‌ی «بی‌بی‌سی» فارسی هم‌چنان یک اتفاق است.
دوستان نزدیک من می‌دانند که به رغم عشق و علاقه به ترانه‌ی فارسی، هیچ اجرای زنده‌‌ی هیچ خواننده‌ای را دوست نداشته‌ام.
کنسرت‌هایی که به جُنگ‌ و واریته‌ای از آتراکسیون و فالش‌خوانی و فراموش‌کردن کلام ترانه بیشتر شباهت دارد تا ارتباط بی‌واسطه‌ی یک ترانه با مخاطبان!

اما این عیدانه‌ی درست «بی‌بی‌سی» فارسی بی‌شک به سنجه‌ی مناسبی برای ارزیابی دیگر برنامه‌ها بدل خواهد شد.
با این برنامه دوباره گواهی شد که شهیار قنبری یک هنرمند مؤلف است.
به گمان من عنصر اصلی جهان شهیار قنبری «فردیت» اوست. (مساله‌ای که در گفتگوی یک سال قبلم با ایشان درباره‌ی دو کتاب «لئونارد شهیار» و «گفتن برای زیبا شدن» در مجله‌ی «سینما-ادبیات» نیز به آن پرداختم.) نفوذ و تسلط این مولفه چنان است که به گمان من خودِ او تنها انتخاب مناسب برای اجرای آثارش محسوب می‌شود.(در شماره‌ی اخیر مجله‌ی «آنگاه» نیز چراییِ این مساله را شرح و بسط داده‌ام.)

 

نمود تشخص هنرمندانه‌ی شهیار قنبری در این برنامه، گواهی‌بخش آن برداشت‌های قبلی بود؛
هنرمندی که اجرای زنده‌اش یادآور همه‌ی آن چیزهایی‌ست که از ما دریغ شده است:
اینکه «هنرمند» باید سلیقه و درک و جهان و بینش مخاطبش را ارتقا بدهد؛

از همین زاویه و در یک نگاه اولیه به گفته‌های او در فاصله‌ی میان اجرای دو ترانه توجه کنید و تفاوت‌ میان یک «هنرمند» «کوچه‌بازاری» بودن را مرور کنیم؛

شهیار قنبری مخاطب خود را ابتدا با جهانِ پس پشت هر ترانه آشنا کرد تا او با درک کیفیت سر ریز شدن اثر از ذهن خالقش، کلیدهای مواجهه و درک اثر را دریابد و با آن همراه شود.
و این یعنی دانستن اینکه فاصله‌ی میان صحنه و جایگاه مخاطبان را باید با اثرهنرمندانه و هنر اجرا پر کرد، نه لطیفه و جُک و میکروفن سمت مردم گرفتن و برای خاکی‌بازی به خامی زدن!

از این روی این برنامه نمایه‌ای درست از مزیت مواجهه‌ی بی‌واسطه با یک هنرمندِ تمام وقت است.

@Taranehbazzii