منصور تهرانی و اسپیلبرگ
دربارهی ترانهی «مریخی»
سالها پیش، با منصور تهرانی عزیز، مجموعه گفتو گوهایی را به امید انتشار در قالب یک کتاب انجام دادم که امیدوارم روزی آن را به سرانجام برسانم.
در میانهی گفتوگوهایم به مسالهی تنوع طرح و موضوعات دستمایه شده برای کلامپردازی ایشان، رسیدم .
پیگیر این بودم که منشأ این اتفاق را از ناخودآگاه منصور تهرانی پیدا کنم. چه آنکه به گمان خودم، این مساله در علاقمندی ایشان به سینما ریشه داشت.
اما هر چه میپرسیدم، منصورخان، ضمن قبولیِ این تنوع طرحهایش برای کلامپردازی، پاسخ درخوری به این سؤال نداشتند.
روی یک نمونه از این کارورزیهایش به نام مریخی توقف کردم و پرسیدم که: «مثلاً همین مریخی از کجا میآد؟»
بعد از کمی فکر و مرور پاسخ جالبی گرفتم:
«این رو یادمه بعد دیدنِ یکی از اون فیلم فضاییها نوشتم. یک فیلمی بود که یکی از فضا میاومد و…»
که با توجه به تاریخ ضبط ترانه، منظور ایشان میتواند فیلم برخورد نزدیک، از نوع سوم، ساختهی استیون اسپیلبرگ، باشد که از این منظر به نحوی در تناظر با کلام ترانهی مریخی قرار داشت؛
تو از کواکب، هوای مریخ
تو از دل لحظههای تاریخ
تو از کدامین قمر رسیدی
که اینچنین بیخبر رسیدی
تو اهل خوب زمین نبودی
تو مال این سرزمین نبودی
تو از یه نسلی یه نسل برتر
کلام عشق در تو بی اثرتر
نه آدمیزادهای، نه حوری
پدیدهای از صدا و نوری
ترانهای که فقط از این وجه و با این حاشیهنگاری، جالب توجه مینماید، مگر نه، مخاطب حساس ِآن، مستأصل میماند که «داستان چیست؟!»
مخاطب غیرحساس هم که داستان خود را دارد.
ترانهی مریخی:
کلامپرداز: منصورتهرانی
ملودیساز و خواننده: مارتیک
تنظیمکنندهی موسیقی: اریک