موسیقیدان به جای آهنگساز فیلم
نگاهی به موسیقی متن فیلم «صادق کُرده»
اکران برخی از فیلمهای باارزش ِ گذشته سینمای ایران، اتفاق خوشی ست که در سالهای اخیر، به همت ِ سینما تِک در حال پیگیری ست.
ناگفته پیداست که اولین دستاورد گسترش این کار فرهنگیِ در خور ستایش، امکان مساعدی ست که در اختیار علاقهمندان سینما برای بازبینی نسخههای باکیفیت و احتمالاً کامل فیلمها قرار میگیرد؛ اما شاید از وجهی دیگر و با نگاهی جدیتر به این مسئله، بتوان از این سطح اولیه گذر کرد و با برنامهریزی دقیقتر و کمی تغییر زاویه نگاه، آوردههای این رخداد و عمق کارکرد آن را افزایش داد.
به عنوان نمونه اگر مقصود نظر را از تجلیل ِ صرف فیلم و متولیان ِ آن، به سمت ِ بازشناخت این آثار ماندگار تغییر دهیم، از پی آن شاید بتوان با ایجاد گفتگوهای نظری و تحلیلی در مورد هر یک از این آثار، از منظری تاریخ شناسانه، از شرایط و نگرش کلی سینمای ایران و هنرمندان و یا کارورزان آن، در دورههای مختلف سینمای ایران آگاهی بیشتری پیدا کرد و از تجمیع آنها از گذشته یاد گرفت و آینده را بهتر دید.
اکران نسخهی ۳۵ میلیمتری فیلم صادق کرده اثر ناصر تقوایی یکی از همین اتفاقات خوش بود که چند روز قبل در سینما تک موزه هنرهای معاصر تحقق یافت. جلسه نقد و تحلیل آن که بعد از نمایش آن با حضور کارگردان فیلم تشکیل شد، به دلیل حضور انبوه علاقهمندان، میتوانست به یک جلسه پرسش و پاسخ سودمند از منظر بازشناخت تاریخی شرایط سینمای ایران در زمان ساخت این فیلم بدل شود که متأسفانه بیشتر وقت آن به کلیگوییهای مرسوم و شناختهشده در مورد فیلم نساختنِ آقای تقوایی سپری شد و وجوه مهمی چون موسیقیِ متن آن کمتر مورد توجه قرار گرفت.
موسیقی صادق کرده دومین و آخرین همکاری ناصر تقوایی با هرمز فرهت بعد از فیلم آرامش در حضور دیگران است. هرمز فرهت یکی از موسیقیدانان تحصیلکردهای ست که در حیطه کارهای پژوهشی و علمی، خدمات ارزندهای به موسیقی ایران نموده که تألیف کتاب مفهوم دستگاه در موسیقی ایران و پیگیری انتشار آن توسط انتشارات دانشگاه کمبریج و همچنین ترجمه کتاب کنترپوان، نوشته کنت کنان صرفاً دو نمونه از آن مجموعه خدمات است. این موسیقیدان بزرگ، با ساخت موسیقی برای متن فیلمهای گاو، پستچی، صادق کرده، آقای هالو و آرامش در حضور دیگران به نحوی در پیوند با فیلمهای متفاوتِ جریان موج نوی سینمای ایران قرار گرفت.
«موسیقی فیلم یکی از زمینههای هنری بود که پس از پاگیری جریان موج نو و به طور اخص، بعد از موفقیت فیلم قیصر و سپس موسیقی آن، به حیطه سینمای ایران وارد شد؛ اما با مرور دقیقتر کیفیت موسیقی فیلمهای آن جریان چنین برمیآید که به دلیل نوپایی و بیتجربگی کلی سینمای ایران در این زمینه خاص، برخی از کارگردانان شاخص موج نو و یا خودِ آهنگسازان ِ به کار گرفتهشده در این زمینه، از مفهوم و کارکرد موسیقی فیلم آگاهی کاملی نداشتهاند.
آنچنانکه موسیقی بسیاری از آن فیلمها در مرور و بازبینی مجدد یکی از نقاط ضعف آنها محسوب میشوند. شاید در تحلیل این مسئله بتوان گفت که متولیان سینمای ایران از پیِ موفقیت فیلم قیصر و بالطبع موسیقی متن آن فیلم، در یک تحلیل نادرست، بدون در نظر گرفتن دلیل اصلی توفیق موسیقی آن -که قبل از هر چیز به هماهنگی فضای فیلم با فضای موسیقی ساختهشده برای لحظات مختلف آن، چه از حیث تم و ارکستراسیون و سازآرایی و چه از حیث ریتم و حجم ارکستر برمیگردد- صرفاً ساخت یک موسیقی ارجینال و متفاوت برای فیلم را راهکار پیش رو برای موسیقی فیلمهایشان برآورده کرده و در نتیجه با استخدام موسیقیدانان نامآشنا در مقام آهنگساز فیلم بر آن شدهاند تا موسیقی فیلمهای خود را نیز با زاویه متفاوت داستان و شیوه پرداخت فیلمهای اخیرشان، همسو نمایند و بدین ترتیب موسیقی فیلم را تا حد قطعه موسیقی ساختهشده توسط یک موسیقیدان بزرگ روی تصاویر فیلم تقلیل دادندکه موسیقی فیلمهایی چون قلندر، فرار از تله، بابا شمل و یا همین صادق کرده را میتوان نتیجه این سوءتفاهم بزرگ دانست.
مبنای این سوءتعبیر را هم باید در عدم درک تعریف درست موسیقی فیلم دانست که قبل از هر چیز میبایست یک موسیقی برای فیلم، یعنی همنوا و همآهنگ با آن باشد. حال اگر همین موسیقی، در عین برخورداری از این مؤلفه یادشده، واجد امتیازاتی برای شنیده شدن در قالب یک قطعه موسیقی مستقل و جدا از فیلم هم باشد، از امتیاز ویژهای علاوه بر عنوان موسیقی فیلم درست نیز برخوردار شده است.
در بازبینی مجدد فیلم صادق کرده چنین برآورد میشود که موسیقی هرمز فرهت برای این فیلم، شامل هیچیک از دو مؤلفههای برشمرده شده قبلی نشده و در بسیاری از لحظهها، بدون کمترین میزان ارتباط با جهان برساخته شده توسط تصاویر فیلم، حسی متفاوت از آن را باز آفرینی میکند. بهعنوان نمونه در لحظات التهاب اواخر فیلم که پدر زن صادق در برزخ میان وظیفهشناسی و حس علاقه به داماد خود قرارگرفته، موسیقی فیلم، فضایی شبیه به فیلمهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در لحظاتی مانند سرخوشی بچهها از پرواز یک بادبادک را تداعی میکند.
از سوی دیگر و به رغم اصرار کارگردان در بازنمایی مؤلفههای بومی محل رخداد داستان (جنوب ایران) و مختصات تبارشناسانه شخصیت فیلم (صادق کرده) آهنگساز، هیچ تمهیدی را در استفاده از این مؤلفهها در ساخت موسیقی خود، چه از منظر سازآرایی ارکستر و چه از نظر تمهای مربوط به این جغرافیا، لحاظ نکرده است.
متأسفانه به دلیل ناآشنایی و از آن مهمتر، بیتوجهی کارورزان و منتقدان سینمای ایران به مقولهی موسیقی فیلم، بسیاری از موسیقیدانان و آهنگسازان ایرانی، بیتوجه به اهمیت هماهنگی فضا و حسِ و تناظر میان موسیقی و فیلم، منتقدان آثار سینمایی را مقهور تجربیات و دانستههای اکادمیک خود کرده و سینمای ایران را از نقد آثارشان بیبهره کردهاند.
موسیقی فیلم صادق کرده یک موسیقی متن نادرست و نازیبا ست که نقد و بررسی آن، فارغ از توجه به سطح دانستگیهای موسیقیدانِ سازندهی موسیقی آن و حتی جایگاه خود فیلم در تاریخ سینمای ایران، صرفاً به جهت راهاندازی گفتگو و ایجاد فرصت برای رفع سوتفاهمات ِ همچنان رفع نشده در این مورد، ضروری مینماید.