ترانهبس! حرفای عاشقانه بس!
۱۳۶۰: بسترسازی برای کار موسیقی غیرترانهای
از شواهد و روایات بازگو شده از وضعیت موسیقی در سالهای ابتدایی پس از انقلاب چنین برمیآید که متولیان نهادهای فرهنگی با آگاه شدن از ممکن نبودنِ حذفِ کامل موسیقی (به رغم وجود مطالباتی در این مورد از جانب چهرههای مذهبی)، تلاش کردهاند تا دست کم صورت کار را در حد امکان حفظ کنند. هر چند که در این محافظهکاریِ فرهنگی، مهمترین مانع همان فتواهای پیشین رهبر انقلاب در زمینهی تحریم موسیقی بوده که به خاطر صراحت موجود در آنها، هر اقدامی جهت ساماندهی رسمی، به تأمین نظر کلی و تائید اصولی او وابسته بوده است.
این در حالی است که در آن مقطع کلیت فعالیتهای مربوط به موسیقی بلاتکلیف مانده بود؛ تا جایی که پس از تصرف هنرستان تجسمی در سال ۱۳۵۹، هنرجویان این هنرستان هم در کنار هنرجویان هنرستان موسیقی ملی و هنرستان عالی موسیقی، در دو ساختمان متفاوت (به تفکیک دختر و پسر) درهم شده بودند.
به هر ترتیب از سال ۱۳۶۰ با پیگیری چهرهها و مدیران تازه و اخذ فتوایی در زمینه تفکیک موسیقی غنایی و غیرغنائی، مقدمات قانوننویسی برای موسیقی متناسب با پسندهای پس از انقلاب نیز آغاز شد.
یکی از مهمترین راهکارهای پیش رو، بسترسازی برای هدایت کارورزان موسیقی و به ویژه آهنگسازان، به سمت عرصههای کمحساسیتتری چون موسیقی کودک، سرود، موسیقی همراه با شعرخوانی و از همه مهمتر، موسیقی فیلم بود.
رویکردی که در زمینهی موسیقی فیلم و با تأکید مدیران سینمایی بر ضرورت ساختِ موسیقیِ اختصاصی برای فیلمهای در حال تولید، کارکردی مناسب و درخور توجه را رقم زد و به گسترش این عرصه و شکلگیری تجربیات ارزشمند در سالهای بعدی انجامید.
پیشنهاد مطالعه: مقالهی «موسیقی سینمای ایران در مقابل سه گرایش»
نوشتهی کامبیز روشنروان، ماهنامهی «ادبستان»، شمارهی ۲۵، دیماه ۱۳۷۰