پاپ ايراني درگذرگاه تاريخ
مروري بر كتاب «واروژان»
پاپ ايراني درگذرگاه تاريخ
نيوشا مزيدآبادي
براساس آنچه در كتب تاريخ موسيقي و بر مبناي اسناد و مدارك متقن آمده، ارامنه ايران اثر ويژهاي در حفظ و انتقال مفاهيم معنوي موسيقي در اين سرزمين داشتهاند. اگر رد اين تاثيرات را در پهنه حكومت خاندانها و سلسلههاي مختلف ايران بررسي كنيم، در عصر صفوي اين قوم به واسطه مذهبشان از محدوديت كمتري در زمينه فعاليتهاي هنري برخوردار بودند. اگرچه در مقاطعي از دوره صفويه محدوديتهايي بر نوازندگان ارمني در ايران اعمال ميشد اما از آنجا كه بيشترين آزادي عمل را در دوره شاه عباس به دست آوردند، توانستند تاثيري شگرف بر ساحت هنري ايران بگذارند. حضور ارامنه در سالهاي ابتدايي ورود تجدد به ايران اثري پررنگ و غير قابل انكار در شكلگيري هنر معاصر در اين كشور داشت. خاصه آنكه ارامنه به واسطه سفرها و نگاه وسيعشان به هنر، رخدادهاي هنري ديگر نقاط دنيا را به ايران آوردند و با مردم اين سرزمين به اشتراك گذاشتند. يكي از مهمترين موسيقيدانان و آهنگسازاني كه در ايران و بين قوم ارامنه تولد يافت واروژ هاخبانديان (معروف به واروژان) بود كه فعاليت هنرياش، طريق موسيقي پاپ در ايران را به شكل اولي تغيير داد. واروژان در هنرستان موسيقي اين علم را آموخته بود و با آنكه آن را نيمهكاره رها كرد، در نهايت در شيوه آهنگسازي موسيقي پاپ و مهمتر از آن، تنظيم قطعات موسيقي نقش عمده ايفا كرد. انتشارات رشديه به تازگي كتابي با عنوان «واروژان» درباره زندگي هنري اين آهنگساز و تنظيمكننده منتشر كرده كه شرح و مروري است بر خاطرات موسيقيدانان و دوستان نزديك به او؛ هنرمنداني كه هريك تاثيري منحصر به خود در موسيقي (به ويژه موسيقي پاپ) داشتند و به واسطه رابطه نزديكشان با واروژان، شاهد فعاليتهاي او از همان روزهاي ابتدايي تا لحظه مرگش بودند؛ از رها كردن تحصيل در هنرستان موسيقي تا سفر به مسجد سليمان، ادامه تحصيلاش در امريكا، بازگشتاش به ايران و در نهايت «پرواز بر آسمانها» كه به تفصيل و تفكيك دوره شرح داده شده است. اما نويسنده كتاب «واروژان» كه نقلقولهايي از بسياري اهالي هنر همچون بابك افشار، كامران شيردل، اسفنديار منفردزاده، منوچهر چشمآذر، ناصر چشمآذر، محمد سرير، احمد پژمان، انوشيروان روحاني، وارطان آوانسيان، لوريك ترهوهانسيانس و… آورده در اثرش به همينها بسنده نكرده و چنان كه از محتواي كتاب پيداست تحقيقات زيادي براي ارجاعات دقيق تاريخي و ديسكوگرافيهاي وابسته به اين هنرمند انجام داده است. حسين عصاران (نويسنده كتاب) در مقدمه خود آورده است: «هر گفتوگو آدرس صحبت بعدي را مشخص ميكرد. برخي از صاحبنامها كه در اين سالها به گوشهاي خزيده بودند و دل به گفتن و از خود گفتن نداشتند، با نام واروژان به احترام از جاي برخاستند و لطف كردند، پاسخ گفتند آنچه را كه پرسيدم. اطلاعات اوليه رفتهرفته گستردهتر شد. حلقهها تا زنجيرواره شدن كنار هم قرار گرفتند كه در انتها ميشد عنوان «شرح و مرور» بر آن گذاشت.» به گفته منوچهر سخايي در اين كتاب در دهه 30 تنظيم موسيقي پاپ به شكل امروزي وجود نداشت و معمولاً نوازندهها در استوديو آهنگها را مينواختند و ضبط ميكردند. تا انتهاي دهه 30 فعاليت موسيقايي واروژان فقط به نوازندگي و ملوديسازي براي ويگن (قطعاتي با نامهاي «صبح بهاران»، «به ياد ليلا»، «شهر عشق»، «وداع» و «نيش و نوش») و احتمالاً يكي، دو نفر ديگر محدود ميشد. اما واروژان در اوايل دهه 40 براي گذران زندگي به مسجد سليمان رفت كه در آن زمان به دليل گسترش صنعت نفت، پذيراي نيروي كار به خصوص ارامنه با تخصص فني بود. واروژان كشف كرده بود در مسجد سليمان مدرسه ارامنهاي هست كه به معلم موسيقي احتياج دارد. بنابراين در سالهاي 41-40 به آنجا رفت تا در مدرسه «مهرداد» تدريس كند. دو سال بعد واروژان براي ادامه تحصيل به امريكا سفر كرد تا ادامه تحصيل دهد. برخيها معتقدند او از طرف راديو و تلويزيون ملي ايران بورسيه شده بود اما حسين عصاران در كتاب «واروژان» مينويسد: « تا آن زمان نه واروژان سابقه برجستهاي در راديو داشته و نه اينكه براي بورسيه كردن موزيسينها به امريكا، روند معمول و شناخته شدهاي وجود داشته كه با استناد به آن بتوان انتخاب واروژان را هم قسمتي از همان فرآيند اداري دانست.» روحيات واروژان با زندگي در امريكا همخواني نداشت و نتوانست بيشتر از 3 سال در اين كشور دوام آورد. بابك افشار ميگويد: « ميدانم كه براي گذران زندگي در يك پمپ بنزين بيرون از شهر كار ميكرده! خاطرهاي از يك تجاوز گروهي به يك خانم باردار در پمپ بنزين كه او شاهدش بوده تعريف كرد… گويا اين اتفاق تاثير بدي در روحيه او گذاشته بود.» واروژان پس از بازگشت به ايران به اجبار دو سال در مدرسه «كارون» (ارامنه) در اهواز به تدريس موسيقي پرداخت و سپس به تهران آمد. در آن سالها سازمان «راديو ملي ايران» اركسترهاي تازهاي راهاندازي كرده بود تا سليقه نوي نسل جوان را كه به گروههايي مثل «بيتلز» علاقه نشان ميدادند، اقناع كند؛ اركسترهايي چون «اركستر جاز»، «اركستر جوانان»، «اركستر پاپ» و اركستر «هنر براي مردم». واروژان در اركستر « هنر براي مردم» قطعات موسيقي پاپ را تنظيم ميكرد اما پس از مدتي به سبب درآمد بيشتري كه بيرون از اركستر ميتوانست داشته باشد، جاي خود را به مارسل استپانيان واگذار كرد. پس از آن واروژان در برنامه «زنگولهها» به تهيهكنندگي منوچهر سخايي و مديريت هنري بابك افشار پيوست و نيز در «استوديو طنين» حضوري فعال داشت؛ استوديويي كه نگارنده كتاب «واروژان» از آن به عنوان مبدا آغازين ترانه نوين ياد ميكند. مبدأيي كه نه به واسطه آثار ضبط شده بلكه به دليل كليت فضاي كاري حاكم بر آن و نيز همنشيني آهنگسازان و شاعران موجب خلق آثاري متفاوت در فضاي غالب موسيقي پاپ ايراني شد. كتاب «واروژان» شرح دقيقي است از آغاز زندگي تا مرگ هنرمندي كه امضاي خود را بر بخشي از تاريخ موسيقي ايران گذاشت؛ آن هم نه فقط در زمينه موسيقي پاپ بلكه بر موسيقي متن فيلم به واسطه همكارياش با فيلمسازان مطرح آن دوران. اين كتاب شرحي مفصل از زبان همكاران و نزديكان واروژان است كه سالها در كنارش فعاليت كردند و بيواسطه او را شناختند. مضاف آنكه نويسنده مروري بر تاريخ هنر معاصر در لابهلاي اين نقل قولها انجام داده كه بر جذابيت تاريخي و مرجعيت آن ميافزايد. دستآخر كتاب با يادداشتها و نتنوشتههايي از واروژان و تصاويري مربوط به او پايان مييابد.